به خانه رفتند ....
يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۷:۴۲ ق.ظ
پس از ماه ها نیامدن ... این نوشته برای تمام زنانی ست که سهمشان از دوست داشتن از بیست و چهار ساعت بیشتر نمی شود ...
آنها به خانه رفتند و به زنانشان گفتند
هرگز در تمام سالهای زندگیشان
با زنی مثل من آشنا نشدهاند
اما... آنها به خانه هاشان رفتند.
گفتند خانهام پاک بود و پاکیزه
و هرگز دشنامی بر زبان نیاوردم
و هالهای از راز به دورم بود
اما... آنها به خانه هاشان رفتند.
مردان دهان باز نمیکنند جز به ستایش من
آنها لبخندم را دوست داشتند، کمرگاهم را و برجستگی کفلهایم را
یک دو سه شب زیر سقف من صبح کردند
اما...
"مایا آنجلو" - "آواز سیاه بانو"
- ۸۹/۰۲/۲۶
یکدنیا خوشحالم که اولین کامنت بازگشت بعد از این همه مدت مال منه...
و راستی این روزها یه ترانه خیلی زنانه هم کشف کردم که تا حالا دقت نکرده بودم چقدر خوبه. ترانه منو بشناس گوگوش. بخصوص این قسمتش:
من نه عارفم، نه صوفی
نه خداشناس، نه کافر
من زنم، یه زن عادی
گاهی مجنون، گاهی عاقل