الفبا

الفبا

تمام چیزهایی که نگفتم

شنبه, ۱۶ دی ۱۳۸۵، ۰۷:۵۸ ب.ظ

 

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ،

نگفتم : عزیزم این کار را نکن .

نگفتم : برگرد و یکبار دیگر به من فرصت بده .

وقتی پرسید دوستش دارم یا نه، ر ویم را برگردانم.

حالا او رفته ، ومن

تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم .

 

نگفتم : عزیزم ، متاسفم ، چون منهم مقصربودم .

نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم ،چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است .

گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای من آن را سد نخواهم کرد .

حالا او رفته ، و من تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم .

 

او را در آغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم

نگفتم : اگر تو نباشی زندگی ام بی معنی خواهد بود

 

فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد .

اما ، حالا ، تنها کاری که می کنم

گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم .

نگفتم بارانی ات را در آر .....

قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم .

نگفتم : جاده بیرون خانه طولانی و بی انتهاست .

گفتم : خدا نگهدار ،موفق باشی ،خدا به همراهت .

او رفت ...

و مراتنها گذاشت تا با تمام چیزهایی که نگفتم ، زندگی کنم .

 

شل سیلوراستاین

  • ندا میری

نظرات (۱)

هر دگرگونی٬ حتی آنچه مشتاقش بوده ایم٬
غمی در خود دارد٬
زیرا هر آنچه پشت سر می گذاریم بخشی از وجود ماست٬
باید بمیریم تا زاده شویم!
-آناتول فرانس
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی