الفبا

الفبا

عشق نیست.......این خواهش مدام

سه شنبه, ۱ اسفند ۱۳۸۵، ۰۱:۲۷ ب.ظ

با من به آن نقطه اوج بیا

 

تا در بلندترین ارتفاع شهوتم

از حضیض اینهمه همخوابگی مکرر بی طراوت برهانمت

 

عشق نیست

 

این خواهش مدام

که در من می جوشد و تنها

در خاک تن تو جوانه خواهد زد

 

چیزی میان حس و هوس

 

آشنا نیست

با من

آشنا نیست

 

از تمام خطوط قرمز که بگذریم

شکوفایی خیس این ابهام غریبه را

جشن می گیرم

 

تورا خواسته ام

 

رغمارغم هر آنچه نداری

و بی هیچ عنایتی

به هر آنچه که داری

 

تو را

خالی خالی

از تمام قاعده ها که بشویمت

 

تورا خواسته ام

در بی بدیل ترین لحظه های بی پروایی ام

 

با من به آن خانه خلوت

که در آستانه رویا ساخته ام

بیا

به ضیافت خمارشکنی که بنشینیم

رخوت این ماههای ریاضت را

در آغوش تو به خاک می سپارم

                                     از: ندا. م

 

 

  • ندا میری

نظرات (۳)

سلام
من نوشته های شما رو خیلی دوست دارم و براتون آرزوی موفقیت می کنم.
کاش می شد به ضیافت خمارشکنی نشست..... پیروز باشی
واقعا" جز عشق و خواستنی مدام و بدن تغییر هیچ سندی باعث داشتن هیچ چیزی نیست..... موفق باشی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی